یکی از احادیث ارزشمند امیرالمومنین علیه‌السلام حدیثی است که در آن معیاری برای ارزش انسان معرفی می‌شود. ایشان فرمودند: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ». سید رضی درباره این حکمت نوشته است: اين سخن را بها نتوان كرد كه هيچ سخن حكمت آميزى همسنگ آن نيست و هيچ كلامى قرين آن نتواند بود. (وَهِي الْكَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَلا تُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَلا تُقْرَنُ إلَيْها كَلِمَةٌ)

ارزش انسان به قدر تخصص او

این حکمت به چهار شیوه ترجمه شده است. در ترجمه‌ی اول گفته می‌شود: ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. اشاره به اين كه حسب و نسب، مقام و مال و پست‌هاى اجتماعى و رسمى هيچ كدام دليل بر ارزش انسان نيست. ارزش واقعى انسان را كارهاى مهمى تشكيل مى‌دهد كه از عهده آن بر مى‌آيد. جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى توانا، نويسنده‌اى قوى و فقيهى ماهر كه مى‌تواند مردم را به احكام الهى آشنا سازد ارزش آن‌ها به قدر همان كارى است كه به خوبى از عهده آن بر می‌آيند.

ملت‌های پیشرفته در قرون معاصر به این حکمت ارزشمند توجه کرده‌اند و به تقسیم فنون دانش، علوم و صنایع به شاخه‌های تخصصی روی آورده‌اند و دانش‌آموزان را ملزم کرده‌اند تا آنچه را که با ذوقشان سازگار است انتخاب کنند و در یادگیری و کسب تخصص در آن جدیت به خرج دهند.

عصر ما، عصر متخصصان در فنون و صنایع است؛ عصر عمل به این حکمت ارزشمند و قانون مترقی است. مسلمانان قرن‌ها به این حکمت علوی کمتر توجه کردند و با اندک تجربه‌ای در هر کاری وارد می‌شدند، در نتیجه امور مختل می‌شد و به مطلوب خود نمی‌رسیدند.

علم و معرفت، معیار ارزش انسان

در معنی دوم، درباره این حکمت گفته اند منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و معرفتی است كه شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است كه به خوبى آن را فرا گرفته است. این معنی از آن جا برداشت شده است که در احادیث دیگری ارزش انسان را به قدر معرفت و به قدر عقلش و به قدر علمش دانسته‌اند. از جمله در غررالحکم نقل شده است: يُنْبِىءُ عَنْ قِيمَةِ كُلِّ اِمْرِىءٍ عِلْمُهُ وَ عَقْلُهُ؛ «علم و عقل هر کسی از ارزش او خبر می‌دهد.»

و یا در حدیث دیگری امام صادق علیه‌السلام از پدر بزرگوارشان نقل می‌کنند که: إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَوَجَدْتُ فِي اَلْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ اِمْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُحَاسِبُ اَلنَّاسَ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ اَلْعُقُولِ فِي دَارِ اَلدُّنْيَا. «من در کتابی از علی علیه‌السلام نگاه کردم و در آن کتاب یافتم که ارزش و مقام هر انسانی به میزان معرفت اوست. همانا خداوند تبارک‌وتعالی، مردم را بر اساس میزان عقل‌هایی که در دنیای این‌جهانی به آن‌ها داده، محاسبه می‌کند.»

اعمال نیک، بالابرنده منزلت انسان

برخى ديگر تفسير سومی براى اين حديث شريف ذكر كرده اند و «ما يحسنُهُ» را به معنى احسان و نيكوكارى تفسير نموده گفته اند: ارزش هر كس به اندازه احسان و نيكوكارى اوست. احسان در اسلام، فراتر از انجام وظیفه، به معنای انجام کار نیک با اخلاص و به بهترین شکل است، مانند کمک به نیازمندان، رفتار کریمانه با دیگران، یا خدمت به جامعه. این تفسیر با آیه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» (نحل: ۹۰) هم‌خوانی دارد که احسان را یکی از ارزش‌های محوری معرفی می‌کند.

ارزش انسان به چیزی است که دوست دارد

آخرین معنی که برای این حدیث ارزشمند گفته شده است این است که ارزش انسان به قدر چیزی که آن را دوست دارد. علاقه‌مندی‌ها، آیینه قلب و معیار انتخاب‌های ما هستند که هویت و مسیر زندگی‌مان را شکل می‌دهند. عشق به ارزش‌های والا مانند علم، عدالت، یا خدمت به خلق به خاطر رضایت خداوند، انسان را به کمال و کرامت نزدیک می‌کند، درحالی‌که دلبستگی به امور پست مانند ثروت غیراخلاقی، او را از مقام والای انسانی دور می‌سازد. 

این تفسیر از حدیث، انسان را به تأمل در علاقه‌مندی‌هایش دعوت می‌کند. در زندگی روزمره، می‌توان با خودارزیابی پرسید: «چه چیزی را بیش از همه دوست دارم؟ آیا این علاقه‌مندی مرا به خیر و کمال نزدیک می‌کند؟»

گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امكان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يك معنا كاملاً بى‌مانع است.

برگی از کتاب «ترس زشت، ترس زیبا» درباره ارزش انسان

مطلبی را از مرحوم علّامه محمّد تقی جعفری نقل می‌کنیم:

پیش از انقلاب، عده‌ای از جامعه‌شناسان و اندیشمندان برتر دنیا در دانمارک گرد هم آمده بودند تا پیرامون موضوع مهمّی به بحث و تبادل نظر بپردازند. از من نیز برای شرکت در این جلسه دعوت شده بود. موضوع مهمّ جلسه این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست؟»

همه می‌دانیم که برای سنجش ارزش هر چیزی، نیاز به عیار و معیار خاصّی داریم. مثلاً معیار ارزش طلا، به وزن و میزان خلوص آن است. معیار ارزش بنزین، به مقدار و کیفیّت سوختن و میزان بهره‌وری آن است. معیار ارزش پول، پشتوانه آن و میزان قدرت خرید توسّط آن است. اما معیار ارزش انسان‌ها به چیست؟ کدام انسان باارزش است و کدام آدمی کم ارزش؟ چه کسی شخصیّت بالاتر و فراتری دارد و چه کسی بی‌شخصیّت است؟

طبیعی است که هر یک از اندیشمندان و جامعه‌شناسان آن جمع، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصّی را ارائه دادند. وقتی نوبت به بنده رسید. عرض کردم:

اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش نیز به همان میزان است. اما کسی که عشقش، خداوند متعال است، ارزشش نیز به اندازه خداست.

من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی حاضرین صحبت‌های مرا شنیدند، بی‌اختیار برای چند دقیقه، روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و پشت تریبون رفتم و عرض کردم: 

عزیزان! این کلام، این شاخص و میزان، از من نبود، بلکه من آن را از شخصی به نام علی (علیه السلام) یاد گرفته‌ام. آن حضرت است که می‌فرمایند: 

«قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحَسِّنُهُ.»

«ارزش هر انسان، به اندازه چیزی است که آن را دوست می‌دارد.»

ارزش انسان

وقتی این کلام را گفتم، حاضرین، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدّس امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.

رمز ارزش و هویّت

شما برای چه چیزی قیمت قائلید؟ دغدغه شما چیست؟ بهتر است این سؤال را دقیق‌تر و به بیانی عمیق‌تر، این چنین تکرار کنیم: شما کیستید و ارزش شما به چیست؟

یک پاسخ مهم به این سؤال عمیق این است: شما، فهرست آرزوها و دغدغه‌هایتان هستید و ارزش شما به ارزش آن‌هاست.

ارزش انسان

مولوی نیز موافق این پاسخ است. آن را رمز هویّت و شخصیّت آدمی می‌داند، آنجا که سروده است:

گر در طلب منزل جانی، جانی / گر در طلب لقمه نانی، نانی

این نکته رمز گر بدانی، دانی / هر چیز که در جُستن آنی، آنی

مولوی زیبا سروده، ولی حرف جدیدی ندارد. این رمز، تکرار همان سخن امیرالمؤمنین علیه السلام است که به حق، درس بزرگی برای زندگی است.

رابطه ارزشمندی انسان و مهارت جرات مندی

جرات‌مندی در پرتو ارزش انسان، به معنای حفظ عزت نفس و کرامت ذاتی اوست که ریشه در حدیث «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحَسِّنُهُ» از حضرت علی علیه‌السلام دارد. انسان با درک ارزش الهی خود، از ارتکاب اعمال زشت و گناه که عزت او را خدشه‌دار می‌کند، پرهیز می‌کند و در برابر فشارهای اجتماعی برای انجام کارهای نادرست، با شجاعت و جرات «نه» می‌گوید. این جرات‌مندی، نه از تکبر، بلکه از تواضع در برابر خدا و ایمان به کرامت خویش سرچشمه می‌گیرد و مانع از آن می‌شود که انسان در برابر خداوند یا خلق، خود را به خودبزرگ‌بینی آلوده کند، بلکه او را به سوی رفتار نیکو و حفظ شرافتش هدایت می‌کند.

کتاب مهارت جرات مندی

کتاب «ترس زشت، ترس زیبا» نوشته‌ی دکتر علیرضا موذن، یکی از آثار برجسته‌ای است که با عنوان آموزش مهارت جرات‌مندی منتشر شده و توانسته به‌خوبی معارف اسلامی را با دستاوردهای علم روانشناسی تلفیق کند. این کتاب، با بهره‌گیری از تعالیم غنی اسلام، فرهنگ ایرانی و یافته‌های اندیشمندان غربی، محتوایی منحصربه‌فرد و متعادل ارائه می‌دهد که به تمام ابعاد زندگی و شخصیتی انسان توجه دارد.

کتاب ترس زشت، ترس زیبا

این کتاب کاملا بر طبق دیدگاه اسلامی نوشته شده است، اما درگیر ادبیات قدیمی و سنگین نشده است که برای مخاطب امروزی قابل فهم نباشد. از طرف دیگر از یافته‌های علم روانشناسی بهره‌مند شده است، اما به ورطه‌ی التقاط نیفتاده است و مفاهیم غلطی مانند اومانیسم را که شاید میان دانشمندان غربی پذیرفته شده باشند، نقد می‌کند. 

نقطه قوت کتاب «ترس زشت، ترس زیبا» در رویکرد جامع آن است که به جنبه‌های مختلف شخصیتی (عقلانی، عاطفی و معنوی) و زمینه‌های گوناگون زندگی (فردی، اجتماعی و معنوی) توجه دارد. برای مثال، جرات‌مندی را به‌عنوان ابزاری برای حفظ عزت نفس در برابر فشارهای اجتماعی یا گناه معرفی می‌کند، بدون اینکه به پرخاشگری یا خودبرتربینی منجر شود.