رشد موفقیت‌آمیز کودکان و نوجوانان در گرو شناخت ابعاد مختلف تربیتی و فرهنگی جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند. تربیت، فعالیتی مستمر در جهت ارتقای رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، روانی و عاطفی است که جامعه از طریق آن تمامی عناصر فرهنگی را به اعضای خود انتقال می‌دهد. از جمله چالش‌های اساسی زندگی در جوامعِ امروزی، تربیت کودکان و نوجوانان و بهبود ابعاد گوناگون رشدی آن‌هاست. 

عواملِ مختلفی بر رفتار کودکان و نوجوانان تأثیرگذارند؛ ویژگی‌های ارثی و ژنتیکی، زمینه‌های خانوادگی، گروه دوستان، محیط اجتماعی، نهادهای آموزشی و رسانه‌های جمعی، هر کدام به گونه‌ای خاص تاثیر خود را در فرایند تربیت دارا هستند. امروزه فضای مجازی و رسانه اهمیت و سهم بیشتری در تربیت پیدا کرده است. اما همچنان شاهد آن هستیم که با وجود قدرت خیره کننده‌ی رسانه، عامل خانواده و مدرسه، به‌ویژه الگوی رفتاری والدین و مربیان، از جمله مهم‌ترین عوامل موثر در بروز رفتار کودکان و نوجوانان و چه‌‌بسا مهم‌ترین عامل بسترساز رشد و رفاه جسمی و روانی کودک و نوجوان است.

در اینجا به شش مولفه مشترک تربیتی میان والدین و مربیان که جایگاه مهم در تربیت دارند، اشاره می‌شود.

1-ثبات قدم و استمرار

هنگامی که قانونی برای کودکان و نوجوانان توسط شما (والدین یا مربیان) وضع شد، نباید آن را به سادگی تغییر دهید.

گاهی مربیان یا والدین برای رقم‌زدن آرامش و پایان دادن به تنش قوانین را نقض کرده و تن به خواسته فرزند می‌دهند اما باید گوشزد نمود که نه‌تنها آن‌ها بلکه سایرین (همسر، پدر بزرگ و مادر بزرگ و...) نیز نباید آن را نقض کند و همگی باید به آن احترام بگذارند. قانون وقتی قانون است که همه به آن احترام گذاشته و خود را نسبت به آن ملزم بدانند و در برابر آن مطیع باشند. اگر قانونی در خانواده یا کلاس نهادینه نشده به سبب این است که مربی، پدر و مادر قواعد مناسبی تعیین نکردند یا خود اصول تربیتی را زیر پا گذاشته اند. 

2-انعطاف پذیری همراه با برقراری چهارچوب مشخص

نظم و روال مشخص را در منزل یا کلاس برقرار کنید. هنگامی که شیوه مشخصی را برقرار کردید، فقط در موارد خاص مانند بیماری یا استثنائات، اندکی انعطاف به خرج دهید.

تربیتِ درست فقط با وجود نظم امکان‌پذیر است اما این فقط فرزند یا شاگرد شما نیست که باید نظم را رعایت کند بلکه تمام اعضای خانواده و همه شاگردان کلاس و حتی خود والدین و مربی نیز باید نسبت به آن ملزم باشد. تعیین روال مشخص، چهارچوبِ برنامه و اهداف کلاس یا خانواده می‌شود و باید آن را حفظ نمود اما از افراط باید حذر کرد و به صورت عاقالانه و معتدلانه انعطاف به خرج داد زیرا کلاس یا خانه، پادگان نیست.

3-تربیت با عمل نه با زبان

از همان دوران انعقاد نطفه، جنین در حال تربیت شدن و پرورش یافتن است. کودکان و نوجوان کم و بیش، خواسته یا ناخواسته مقلّدانِ کامل هستند. به اعمال و اخلاق والدین، مربی و سایرینی که با آن‌ها در حال معاشرت هستند نگاه و توجه می‌کنند و در اغلب موارد رفتار آن‌ها را معیار خوبی و بدی قرار داده و از آن‌ها سرمشق می‌گیرند.

آن‌ها به کردار نگاه می‌کنند و آنچنان به گفتار در نسبت با رفتار توجه ندارند یا به تعبیر دقیق‌تر در حالت تعارض میان انتخابِ گفتار و کردار، کردار را ترجیح می‌دهند. بنابراین، مربیان و والدین باید ابتدا به آراستگی و پیراستگی خود از صفات زشت و ناپسند اقدام کنند سپس توقع تولید نسلی خوب و پسندیده را داشته باشند. 

در همین زمینه امیرمومنان علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، [فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ] فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا، أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ‏.» (حکمت 73 نهج البلاغه)

كسى كه خود را در مقام پيشوايى بر مردم قرار مى‌دهد بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران مى‌پردازد به تعليم خويش بپردازد و بايد تأديب و تعليم او نسبت به ديگران پيش از آن كه با زبانش باشد با عمل صورت گيرد و كسى كه معلّم و ادب‌ كننده خويشتن است به احترام سزاوارتر از كسى است كه معلّم و مربّى مردم است.

یا در حدیث دیگری امام‌صادق علیه‌السلام چنین فرمودند: «كُونُوا دُعَاةَ اَلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلصِّدْقَ وَ اَلْوَرَعَ»

مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن‌دارى را از شما مشاهده كنند. (کافی، ج2، ص78)

4-پذیرش تفاوت‌های کودکان و نوجوانان

هر کودک و نوجوانی، انسانی یگانه و منحصر به فرد است و استعدادها و ضعف‌های خاص خود را دارد؛ یعنی ممکن است کودکان کاملا متفاوت از آن چیزی باشند که والدین انتظار دارند. وظیفه پدر و مادر و مربیان این است که نه‌تنها این تفاوت‌ها را بشناسند؛ بلکه به آن‌ها احترام بگذارند. پذیرفتن تفاوت‌ها و قبول آن‌ها به بچه‌ها امکان می‌دهد جنبه‌های منحصربه‌فرد خود را درک کنند و به امکانات بالقوه خود برسند.

5-همکاری و هماهنگی در تربیت

یکی از مواردی که برای تربیت ضرورت دارد، اتفاق‌نظر و همکاری پدر و مادر و سایر مربیان در برنامه‌های تربیتی و کیفیت اجرای آن‌ها می‌باشد. اگر والدین و مربیان و هر آنکه در تربیت کودک و نوجوان تأثیر دارد، در برنامه‌های تربیتی اتفاق‌نظر و در اجرای آن همکاری و تعاون داشته باشند، می‌توانند به نتیجه مطلوب برسند و شاگردان و فرزندانی شایسته و ممتاز پرورش دهند. اما اگر یکی از آن‌ها نسبت به تربیت بی‌اعتنا باشد یا در برنامه‌های تربیتی اختلاف عقیده داشته باشند، به نتیجه مطلوب نمی‌رسند؛ زیرا در مورد تربیت قاطعیت لازم است. 

در مواردی که والدینِ شاگردان برای تربیت وقت کافی نداشته یا نمی‌خواهند وقتی اختصاص دهند نیز به شدت کار معلم سخت و طاقت فرساست.

6-پذیرش اشتباهات کودکان و نوجوانان

به غیر از فرستادگان الهی، هیچ کس صد درصد کامل و بی‌عیب و نقص نیست و همه ممکن است که مرتکب اشتباه شوند. کودکان و نوجوانان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و اشتباه می‌کنند. آن‌ها نباید هرگز این پیام را دریافت کنند که چون مرتکب اشتباه شده‌اند، انسان بد و خطاکار هستند. اگر بلافاصله پس از ارتکاب اشتباه، والدین یا مربیان آن‌ها را تنبیه و مجازات کنند، کودک احساس حقارت و بی‌ارزشی می‌کند. بنابراین به جای مجازات یا تحقیر باید راه را به او نشان داد. علاوه بر راهنمایی و عدم غفلت نسبت به اشتباهات، باید به جای تنبیه فرصتی را برای جبران خطا نیز در نظر گرفت.