تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که گفتنِ «علی ولیّ خداست» ممکن است آخرین جملهتان باشد. جایی که دشمنان با شمشیر و زندان منتظرند تا کوچکترین نشانهی اعتقادتان را ببینند و شما و همهی عزیزانتان را نابود کنند. در همین شرایط بود که ائمه اطهار علیهمالسلام به جای سکوت یا تسلیم، «تقیه» را برگزیدند؛ نه از ترس، بلکه از حکمت.
تقیه نه دروغ است، نه نفاق و نه ضعف. تقیه همان استراتژی الهی است که قرآن آن را اجازه داد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله تأیید کرد و ائمه با جانشان اجرایش کردند، تا امروز ما هنوز صاحب امامت، حدیث و فقه جعفری باشیم. در این مقاله کوتاه و جامع، به ریشه قرآنی و تاریخ تقیه، علت تقیه و نمونههای واقعی از تقیه در زندگی ائمه علیهمالسلام را بررسی میکنیم.
در این مقاله میخوانیم:
- تقیه چیست؟
- تقیه در قرآن و سنت
- چرا ائمه علیهم السلام تقیه را اتخاذ میکردند؟
- مثالهای تاریخی از تقیه ائمه اطهار علیهم السلام
- آیا تقیه واجب است؟
- نحوه تشخیص احادیث تقیهای
تقیه چیست؟
تقیه یکی از اصول مهم در آموزههای اسلامی، به ویژه در مذهب شیعه، است که به معنای پنهان کردن اعتقادات واقعی برای حفاظت از جان، مال یا دین خود و دیگران در شرایط خطرناک میباشد. تقیه ریشه در واژه «وقایه» دارد که به معنای حفاظت و جلوگیری از ضرر است. به عبارت ساده، تقیه نوعی استراتژی دفاعی است که فرد مؤمن را از آسیبهای احتمالی ناشی از ابراز آشکار عقاید حفظ میکند، بدون اینکه به اصل اعتقادات او خللی وارد شود.
از دیدگاه لغوی، تقیه هممعنی با «تقوا» و «اتقاء» است و به معنای پرهیز و مراقبت از خود در برابر خطرات است. شیخ مفید، یکی از علمای بزرگ شیعه، تقیه را چنین تعریف میکند: «پنهان کردن اعتقادات و مخفی کردن آنها از مخالفان، و اجتناب از نشان دادن چیزی که باعث ضرر در دین یا دنیا شود.» این تعریف نشان میدهد که تقیه نه دروغگویی یا نفاق، بلکه یک اقدام هوشمندانه برای حفظ نیروها و ادامه مبارزه عمیقتر است.
تقیه به عنوان یک نیروی دفاعی و حفاظتی توصیف شده که در زمان پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام برای یاران و پیروان مجاز بود. مثلاً زمانی که عمار بن یاسر، در برابر اجبار و شکنجه، کلماتی بر زبان آورد که ظاهراً با اعتقاداتش مخالف بود، در حالی که قلبش مطمئن به ایمان باقی ماند؛ پیامبر اکرم این کار او را تایید کردند. همچنین ائمه اطهار علیهمالسلام ائمه نیز در دوران فشارهای سیاسی و مذهبی، خود از تقیه استفاده میفرمودند تا جان شیعیان را حفظ کنند و حقیقت امامت را برای آینده نگه دارند.
در نهایت، تقیه یک حکم شرعی است که بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل اثبات شده و هدف آن حفظ دین و جامعه اسلامی در شرایط سخت است، نه فرار از مسئولیت. این مفهوم در طول تاریخ اسلام، برای بقای حقیقت به کار رفته است.

تقیه در قرآن و سنت
تقیه در قرآن کریم با آیات متعددی اثبات شده که بر جواز و حتی وجوب پنهانکاری در شرایط خوف و اجبار تأکید دارند. یکی از مهمترین آیات، آیه ۲۸ سوره آلعمران است: «لَا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً»؛ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند، مگر اینکه از آنها تقیه کنید (و به خاطر ترس، دوستی ظاهری نشان دهید). این آیه تقیه را استثنایی بر اصل عدم ولایت کافران قرار میدهد و آن را برای حفظ جان و دین مجاز میشمارد.
آیه دیگری در سوره نحل، آیه ۱۰۶ است: «مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ»؛ کسی که پس از ایمان کفر ورزد، مستحق عذاب است مگر آنکه مجبور شده باشد در حالی که قلبش به ایمان آرام است. این آیه به داستان عمار بن یاسر اشاره دارد که تحت شکنجه مشرکان، کلماتی بر زبان آورد اما ایمانش پابرجا ماند.
همچنین آیه 28 سوره غافر درباره مؤمن آل فرعون میگوید که اعتقاد خود را پنهان کرد تا جانش حفظ شود و فرعون را نصیحت نماید: «وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ»؛ مردی مؤمن از آل فرعون که ایمانش را پنهان میداشت.
در سنت نبوی و ائمه اطهار علیهمالسلام، احادیث فراوانی تقیه را تأیید میکنند. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «التَّقِیَّةُ دِینِی وَدِینِ آبَائِی» (بحار الأنوار، ج۷۲، ص۴۱۱)؛ تقیه دین من و دین پدرانم است. این حدیث نشان میدهد تقیه بخشی از سنت پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام است. ائمه اطهار علیهمالسلام تقیه را سپری برای مؤمن در برابر دشمنان توصیف میفرمایند.
این ادله قرآنی و روایی، تقیه را حکمی شرعی و الهی برای حفظ جامعه اسلامی در شرایط فشار معرفی میکنند.

چرا ائمه علیهم السلام تقیه را اتخاذ میکردند؟
ائمه اطهار علیهمالسلام پس از شهادت امام حسین علیهالسلام در شرایطی کاملاً متفاوت با دوران پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله قرار گرفتند. خلفای اموی و عباسی با شدت تمام در پی نابودی کامل خاندان اهل بیت و شیعیان بودند؛ هر کس که به ولایت علی علیهالسلام و فرزندانش اقرار میکرد، در معرض زندان، شکنجه، تبعید یا قتل قرار میگرفت. در چنین فضایی، اگر ائمه علیهمالسلام بدون تقیه سخن میگفتند و شیعیان را علنی دعوت به امامت خود میکردند، در همان سالهای نخست، هم خودشان و هم آخرین بازماندگان شیعه از بین میرفتند و هیچ اثری از مکتب واقعی اهل بیت باقی نمیماند. دلایل اصلی استفاده ائمه اطهار علیهمالسلام از تقیه عبارتند از:
1. حفظ جان خود و شیعیان
ئمه اطهار علیهم السلام پس از عاشورا دقیقاً میدانستند که دشمنانشان به دنبال نابودی کامل «ریشه» هستند، نه فقط شاخه. اگر قرار بود هر کس که به ولایت علی علیهالسلام اعتقاد دارد علنی بگوید، در عرض چند سال حتی یک شیعه هم باقی نمیماند. خلفای اموی و عباسی با تمام قدرت در پی بودند که حتی نام اهل بیت را از تاریخ محو کنند. در چنین شرایطی، تقیه تنها راه ممکن برای بقای جامعه شیعی بود؛ سپری که اجازه داد شیعیان در ظاهر با حاکمیت کنار بیایند، اما در باطن شبکههای مخفی تشکیل دهند، وکلا بفرستند، علوم اهل بیت را بنویسند و نسل به نسل منتقل کنند.
2. حفظ اصل دین و مکتب شیعه برای آینده
تقیه مانند سپری بود که اجازه داد شبکه مخفی وکلا، راویان و شیعیان در سراسر جهان اسلام شکل بگیرد و احادیث، معارف و اسامی ائمه به نسلهای بعدی منتقل شود. بدون تقیه، کتابهای حدیثی بزرگ مانند کافی، تهذیب و استبصار هرگز تألیف نمیشدند.
3. آموزش تدریجی جامعه و انتقال معارف اهلبیت
ائمه علیهمالسلام با تقیه فرصت یافتند تا در دوران آرامش نسبی (مانند اوایل دوران عباسیان و بهویژه زمان امامت امام باقر و امام صادق علیهماالسلام) هزاران شاگرد تربیت کنند و علوم اهل بیت را گسترش دهند.
4. جلوگیری از ریختن خون بیگناهان و حفظ اموال
از امام محمد باقر علیهالسلام روایت شده که درباره مردی که به خاطر تقیه سوگند میخورد سؤال شد، فرمودند: «اگر میترسی بر برادر دینیات یا بر جان خودت یا بر مال خودت [ضرری برسد]، پس سوگند بخور تا با سوگندت آن ضرر را دفع کنی. اما اگر سوگندت هیچ ضرری را دفع نمیکند، سوگند نخور. و در هر چیزی که مؤمن بر جان خودش از ضرر بترسد، در آن تقیه برایش جایز است». (مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۴۷)
به همین دلیل، ائمه اطهار علیهمالسلام تقیه را «سپر مؤمن» و «نه دهم دین» نامیدند و خود نیز در دوران فشار شدید (مانند زمان منصور، هارون و مأمون) از آن استفاده میفرمودند تا اسلام واقعی و ولایت اهل بیت تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حفظ شود. تقیه برای ائمه نه از روی ترس، بلکه از روی حکمت و دلسوزی برای امت بود.

مثالهای تاریخی از تقیه ائمه اطهار علیهمالسلام
تاریخ زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام پر است از نمونههای روشن تقیه که خودشان به کار میبردند تا شیعه و معارف اهل بیت را از نابودی نجات دهند. چند مثال مهم و مستند:
امام صادق علیهالسلام و دوران منصور عباسی
در زمان خلافت منصور دوانیقی، فشار بر شیعیان به اوج رسیده بود. امام صادق علیهالسلام در ظاهر با دستگاه خلافت مدارا میکردند، گاهی حتی در مجالس عمومی از خلیفه تعریف میفرمودند، اما در باطن شبکه عظیم علمی و سازمان وکلا را اداره میکردند. خود امام فرمودند: «تقیه در آن زمان بر ما واجب بود تا جایی که اگر کسی نام ما را بر زبان میآورد، او را میکشتند.» در همین دوران بود که چهار هزار شاگرد تربیت کردند و پایهگذاری فقه جعفری انجام شد؛ همه در سایه تقیه.
شدت تقیه گاهی تا آن اندازه بود که حتی سلام کردن بر امام، موجب بروز مشکلاتی میشد. در روایتی حماد بن واقد میگوید: در راه با امام صادق علیهالسلام مواجه شدم و رویم را برگرداندم و عبور کردم. بعد از مدتی نزد ایشان رفتم و گفت: قربان شما بروم؛ من شما را ملاقات کردم و رویم را برگرداندم، چون کراهت داشتم که ارتباط و سلام کردن من با شما، برای شما زحمت و مشکلی ایجاد کند. حضرت فرمودند: خدا تو را رحمت کند (کار خوبی کردی) ولی دیروز مردی مرا در فلان موضع دید و بر من سلام کرد؛ هیچ کار خوب و نیکویی انجام نداد.
امام کاظم علیهالسلام و زندانهای طولانی هارون
هارون الرشید وقتی دید نمیتواند امام را با احترام ظاهری کنترل کند، ایشان را سالها زندانی کرد. امام کاظم علیهالسلام حتی در زندان هم تقیه میفرمودند و به یاران دستور میدادند که از اظهار شدید ولایت ایشان خودداری کنند تا جانشان حفظ شود. معروف است که امام به یکی از یاران فرمودند: «اگر من بگویم این شخص (هارون) خلیفه است، دروغ نگفتهام؛ چون او با زور خلافت را گرفته»، این نوع بیان ظاهری تقیه بود.
امام رضا علیهالسلام و ولایتعهدی اجباری مأمون
مأمون با حیله ولایتعهدی را به امام رضا علیهالسلام تحمیل کرد تا شیعیان را آرام کند و خود را دوستدار اهل بیت نشان دهد. امام علیهالسلام ابتدا شدیداً امتناع فرمودند و فقط وقتی دیدند رد کردن آن منجر به قتلعام شیعیان میشود، به صورت مشروط پذیرفتند و در تمام مدت ولایتعهدی، با سخنرانیها و رفتارشان نشان میدادند که این پذیرش از روی اجبار و تقیه است. خود امام فرمودند: «خدا میداند من به ميل خود نپذيرفتم؛ وقتى بين كشته شدن و بين قبول ولايتعهد مخير شدم پذيرفتم تا كشته نشوم.» (عيون أخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۹)
امام هادی و امام عسکری علیهما السلام در سامرا
در دوره معتمد عباسی، این دو امام بزرگوار تقریباً تمام عمرشان را در حصر نظامی شهر سامرا گذراندند. ارتباط با شیعیان فقط از طریق سازمان وکلا و نامههای مخفی بود. حتی نام مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در نامهها با کنیه و رمز مینوشتند تا دستگاه خلافت متوجه نشود.
این مثالها نشان میدهد تقیه برای ائمه اطهار علیهمالسلام نه ضعف، بلکه بالاترین درجه حکمت و ایثار بود؛ آنها جان و راحتی خود را فدای حفظ دین و شیعیان کردند تا امروز ما صاحب این همه معارف و احادیث باشیم. بدون تقیه، شاید حتی نام دوازده امام هم به ما نمیرسید.
آیا تقیه واجب است؟
در فقه شیعه، تقیه حکم ثابتی ندارد و بسته به شرایط تغییر میکند. وقتی اظهار عقیده باعث کشته شدن، ضرر شدید جانی یا مالی به خود یا جامعه شیعه شود، تقیه واجب است؛ اما اگر منجر به ریختن خون بیگناه یا ضرر بزرگ به دین شود، حرام میگردد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «تقیه در سرزمین تقیه (یعنی جایی که اظهار عقیده خطر دارد) واجب است، و کسی که به خاطر تقیه سوگند بخورد تا با آن ظلم و ستم را از خودش دفع کند، گناهی بر او نیست (قسمش شکسته نمیشود و کفاره ندارد)»(وسائل الشیعه، ج۲۳، ص۲۲۶)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «اگر تقیه کنی، دشمنان نمیتوانند به تو آسیبی برسانند؛ تقیه، دیواری است مستحکم بین تو و دشمنان خدا و سدی است که نمیتوانند در آن نفوذ کنند.» (وسائل الشیعه، ج16، ص213) این حکم تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه دارد و هدفش حفظ خون مسلمانان و بقای دین است.
همان طور که در بخشهای قبلی گفته شد، تقیه یک حکم قرآنی است و پیامبر اکرم بر آن صحه گذاشتهاند و به منحصر به مذهب شیعه نیست. بسیاری از علمای عامه در کتابهایشان از صحابه و بزرگان دیگر، مطالبی را نقل کردهاند که دلالت بر «مشروعیت تقیه» از نظر اسلام دارد؛ اما به جهت روایات بسیاری که از ائمه علیهمالسلام در این رابطه وارد شده است، مذهب شیعه، از مذاهب دیگر، به تقیه مشهورتر شده است. همچنین دشمنی برخی از فرقهها باعث شد که آن را وسیلهای برای مسخره کردن پیروان اهل بیت علیهمالسلام قرار دهند. گویا آنان فراموش کردهاند که «تقیه»، از دستورات قرآن و از ضروریات دین است که همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر داشتهاند.

نحوه تشخیص احادیث تقیهای
تشخیص احادیث تقیهای از غیر آن یا به عبارتی بررسی جهت صورت حدیث یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز در موضوع اجتهاد و تقلید است. در فصلی از کتاب اجتهاد و تقلید، نوشته سیدرضا هاشمی گلپایگانی به موضوع «تقیه» پرداخته شده است. در این کتاب ضمن توضیح علت تقیه، و مثالهای از تقیه توسط امامان علیهمالسلام، توضیح داده شده است: اهل بیت علیهمالسلام در «زمانهای خاص یا مواضع خاصی» ناچار بودند برای حفظ جان خود یا شیعیان، فتوای تقیهای بیان کنند. اما باید توجه داشت که عموم احکام تقیهای، اختصاص به «زمان یا موضع خاصی» داشته است و در آینده با برطرف شدن شرایط اختصاصی تقیه، «حکم واقعی دین» توسط همان امام یا امام بعد بیان میشد.
با این حال، احکام تقیهای – که در زمان خاصی صادر شده بود- توسط راویان حدیث نقل میشد. به همین جهت بعضی از احکامی که در روایات به نسلهای بعدی میرسید، حکمی بود که امام به طور ویژه برای شرایط تقیه بیان فرموده و در غیر شرایط تقیه و برای عموم شیعیان قابل عمل نبود.
از این رو، وظیفهای که اهل بیت علیهمالسلام به عهده فقهای اصحاب گذاشته بودند، تمییز و شناسایی احکام واقعی از احکام تقیهای بوده است: «... به خدا قسم ما شخصی را از شیعیان خود، فقیه به حساب نمی آوریم مگر این که در برابر او از «لحن» استفاده شود و او «لحن» را بفهمد.» (الغیبه نعمانی، ص141)
فقها با حضورشان در میان مردم و تسلطشان بر فقه اهل بیت علیهمالسلام، میتوانستند میان احکام واقعی و تقیهای تمییز داده و حکم واقعی را برای مردم بازگو کنند.
جمعبندی: چرا تقیه نجاتدهنده شیعه شد؟
تقیه نه دروغ است، نه نفاق و نه ضعف؛ تقیه همان «سپر مؤمن» است که پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام در سختترین شرایط به کار بردند تا جان شیعیان و حقیقت ولایت اهل بیت را حفظ کنند. بدون تقیه، شاید امروز حتی نام دوازده امام هم به ما نمیرسید و هزاران جلد کتاب حدیثی و فقهی شیعه نابود شده بود.
در قرآن، سنت، عقل و اجماع فقها ثابت شده که تقیه در جایی که جان، مال یا دین در خطر باشد، واجب یا مستحب است. تقیه استراتژی هوشمندانه و الهی برای بقای اسلام ناب محمدی و مکتب اهل بیت علیهمالسلام بود و هست و تا روز ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه دارد. وقتی خطر برطرف شد، تقیه خودبهخود برداشته میشود و مؤمن با افتخار حقیقت را فریاد میزند.



ایتا
بله
اینستاگرام
دیدگاه خود را بنویسید