در این مقاله میخواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که رسانه چیست و چه جایگاهی در زندگی بشر پیدا کرده است؟ با توجه به جایگاه و محبوبیت رسانه نزد بشر، آیا میتوان آن را بخاطر خطراتی که دارد، از زندگی حذف کرد یا باید چاره دیگری اندیشید؟ تاریخچه رسانه نشان میدهد که همواره رسانه نزد بشر محبوب بوده است. بنابراین باید ضمن پذیرش رسانه بعنوان یک عضو از زندگی بشر، به مطالعه آسیبهای آن و تلاش برای جلوگیری از این آسیبها پرداخت تا از مزایای آن بتوان استفاده کرد.
تربیت دینی یا مهارتهای زندگی؟ کدام مهمتر است؟ سیستم آموزشی ما تاکنون، چقدر موفق و کارآمد بوده است؟ در زمان گذشته مردم استقبال بیشتری از تحصیلات داشتند اما جامعه رفته رفته جای خالی تدریس «مهارتهای زندگی» را در مدارس کشف کرد و آن اهمیت گذشته را برای تحصیلات قائل نیست. در این مقاله به ارائه راهکارهای عملی برای تدریس موفق مبتنی بر مهارتهای زندگی میپردازیم.
در این دوره، موضوع اصلی شناخت تحلیلی رسانه فارغ از نوع و ابزارهای آن و تأثیرات گسترده آن در هویّتبخشی انسانهای عصر جدید است. علاوه بر این، با تحلیل عمیق چرایی نیاز به سواد رسانهای، به چیستی و تعریف مناسب و دقیق آن پرداخته میشود. از تأثیر فراگیر رسانه بر فکر آدمی تا نقش صنعتی شدن اقناع در دوران ما (صنعت رسانه) و اشباع اطلاعاتی ناشی از آن و افزایش کاربردهایش تا جایی که دیکتاتورهای جهان را به نگرانی وا داشته است، سخن به میان خواهد آمد. مهندس نوپایی که عدم آشنایی با او نشانه بیسوادی سپید است. با حل تمرینهای مختلف نیز گامی استوار برای درک «چرایی نیاز به سواد رسانهای» و «چیستی سواد رسانهای» برداشته میشود تا روشن شود در بررسی پیامهای رسانهای، چه مؤلفههایی باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. این بحث، مقدمهای است برای ورود به مرزهای این دانش جدید و استراتژیک.
اگر مهندس شدن رسانه و به طریق اولی ابرمهندس شدن آن یک واقعه بسیار جدید است، در نتیجه مدرس سواد رسانه هم یک مدرس تازه به دوران رسیده است.این مدرس تازه به دوران رسیده باید بداند که دوران ما به گونه ای دگرگون شده است که معنای سواد دچار تحول بنیادین گردیده است و باید مدّعی شویم شاهد زلزلهای، با شدّت بالا، در نهضت سوادآموزی هستیم! از طرفی ما از عصر اطّلاعات گذشتهایم!! و به علت حجم بالای رسانهها و اطّلاعات پخش شده به «عصر اشباع اطّلاعاتی» رسیدهایم؛ عصری که در هر لحظه آن، اطّلاعات بیشمار و در مواردی بسیار، متضادّ، میتواند در معرض دید انسان قرار گیرد. در چنین شرایطی، باید قدرت قضاوت هوشمندانه و دقیق را در برابر این حجم و این گونه اطلاعات بالا برد. حجم وقتگذاری برای بهرهبرداری از رسانه، همچنین تاثیرپذیری آدمیان از ابرمهندس تازه به دوران رسیده، روز به روز بیشتر میشود به شکلی که رسانه، مهندس مهم هویت ما شده و تربیت رسانهای، یکی از موثرترین و فراگیرترین تربیتها در این دوران شده است. در این شرایط تربیت مدرسانی که توانایی تدریس سواد رسانهای را داشته باشند به شدت احساس میشود.
بسیاری از ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی ناشی از ضعف شخصیت و فقدان اراده است.در عصر گسیختگی اطلاعات و تربیت شبکهای، ضعف شخصیت و اراده به بحران هویت مخصوصاً در نسل جوان تبدیل شده است. این معضل یک مشکل بینالمللی است، لذا مراکز علمی سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی در این خصوص پژوهشها و تحقیقات فراوانی انجام دادهاند. البته تبعیت از نسخههای غیربومی و بینالمللی مثل آموزش همگانی مهارتهای دهگانه زندگی سازمان بهداشت جهانی، با توجه به روح اومانیستی و سکولار حاکم بر آن، تالی فاسدهای فراوانی به دنبال دارد. کتاب «ترس، زشت و زیبا» ضمن بهرهگیری از تعالیم غنی اسلام و فرهنگ ایرانی و دستآوردهای اندیشمندان خارجی با پرهیز از التقاط، محتوای مناسب و منحصر را بفردی برای آموزش مهارت جرأتمندی با رویکرد اسلامی تدارک دیده است. با توجه به موارد فوق تربیت مدرس دوره «مهارت جرأتمندی» بسیار ضرورت دارد.
این دوره در قالب مجموعه علم زندگی طراحی شده است. بسیاری از آسیبهای اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی ناشی از ضعف شخصیت افراد و تحت تأثیر جمع واقع شدن به وجود میآید. از این نقیصه با عناوین دیگری چون «فقدان جرأتمندی» یا «ناتوانی در گفتن نه» یاد میشود. ترس زشتی که فرد از جمع و مردم دارد و در نتیجه رفتار خود را بر اساس سلایق دیگران تنظیم مینماید. در مقابل این فضا ترس زیبایی نیز از خداوند وجود دارد که قدرت آدمی را در مقابل هر آن کس غیر اوست، بالا میبرد. در این مسیر تلاش شده جمع معقولی از مباحث اخلاق اسلامی و تکنیکهای مشاوره و روانشناسی در جهت تغییر رفتار و مدیریت افکار به وجود آید.
در این دوره بیان میشود که برای زندگی در هر دوره و زمان باید آن دوره و زمانه را خوب شناخت. در عصر «بحران هویّت» عوامل زیادی در شکلگیری شخصیّت افراد مؤثر هستند. همچنین هویّت فرد نیز تحت تأثیر مهندسی چند گروه، شکل میگیرد. برای مهندسی خودمان، برای «مهندسی من» آن هم در دورانی که فردایش با امروز بسیار متفاوت است باید «دوران ما» را خوب شناخت. هدف از این شناخت و آگاهی، مهندسی بهینه زندگی و به ویژه مهندسی آینده است. در این مسیر به برخی تلاشها برای مهار آینده اشاره شده است.