در بخش اول به تعریف واژه‌ی غدیر، تربیت و تربیت دینی پرداخته شد. عنوان شد که غدیر صرفاً یک واقعه‌ی تاریخی نیست. غدیر یک مکتب و یک مدرسه است که می‌توان از آن برای تربیت فرزاندمان بهره بگیریم. تربیت نیز یک فرآیند است که در آن مربی، مربای خودش را که اولادش باشد، می‌سازد. این تربیت می‌تواند بر محور‌های مختلفی شکل بگیرد، که یکی از آن‌ها محور دین و غدیر است. 

یکی از سؤالات پرتکرار والدین و مربیان دینی این است که چه کار کنیم تا فرزندان و دانش آموزان مذهبی تربیت شوند؟ گاهی خانواده‌هایی را می‌بینم، که پدر و مادر اهل حجاب و نماز و روزه و ... هستند، اما فرزندان این رویه را دنبال نمی‌کنند. چه چیزی باعث به وجود آمدن این فاصله شده است؟ همچنین می‌خواهیم بدانیم، آیا مدرسه‌ی غدیر منحصر در آخرت است یا برای دنیای من هم برنامه دارد؟ در این بخش برآنیم تا به این سؤالات پاسخ بدهیم. 

تربیت فرزند

چگونه با استفاده از غدیر، «هویت دینی» در فرزندانمان ایجاد کنیم؟

دکتر مهران: من از اینجا می‌خواهم یک مقدار روی این واژۀ «هویت دینی» تأمل کنم. اگر بگوییم خروجی تربیت دینی، کسی است که هویت خودش را با ارزش‌ها و شاخص‌های دین معرفی می‌کند که در رأس همۀ آن ارزش‌ها و شاخص‌ها اعتقاد و باور به ولایت اهل بیت علیهم السلام است. ما چگونه امروز می‌توانیم از غدیر استفاده کنیم که این هویت دینی را برای فرزندانمان ایجاد کنیم. یعنی می‌خواهم از اینجا به بعد شما مقداری راهکار عملیاتی بدهید. خب الآن من به عنوان پدر و مادر واقعاً دغدغه‌ام این است که بچه‌هایم را محب امیر المؤمنین بار بیاورم، تربیت دینی بکنم. واقعش می‌خواهم این جا یک چالش بکنم و آن هم این است که ما امروزه زیاد می‌بینیم خانواده‌هایی که پدر و مادر متدین هستند، اما خروجی تربیتی‌شان، فرزندانشان فاصله‌های معنادار با پدر و مادر دارند. به نظر من این موضوع، امروز یکی از چالش‌های جامعۀ متدین است. شما به عنوان کارشناس بفرمایید چه عملیاتی، چه رفتاری را الگوسازی کنیم، صیانت کنیم، چه کار کنیم این فاصله را کم کنیم؟ چه راهکاری هست تا نهایتاً تربیت بچه‌ام با محوریت خدا و امام و همان تربیت دینی باشد؟

دکتر هزار: بله سپاسگزارم. من از چند قطعه از فرمایش شما استفاده می‌کنم که پازل بحث خودم را بچینم. یکی از فرق‌های مهم تربیت بر مبنای غدیر با غیر غدیر این است که دیگر مکاتب جدا از اشکالات و انحرافات و تهافت‌هایی که دارند، ناقص هستند. یعنی یا فقط دنیا را گرفتند، یا فقط آخرت را گرفتند. اما وقتی از حوزۀ غدیر صحبت می‌کنیم، این گونه نیست. این موضوع برای من خیلی مهم است. این تعبیر رسول خدا دربارۀ امیر المؤمنین سلام الله علیه است. ببینید جمله، جمله بسیار ساده است. اما از فرط سادگی و بداهت من به آن توجه نکردم. 

همچنین بخوانید: پنج تأثیر مهم یاد سیدالشهدا علیه السلام بر تربیت دینی - استاد کمن

علی (علیه السلام) را که می‌خواهند معرفی کنند، می‌فرمایند: وصیه فی امر الدنیا و الدین. صحبت وصیه فی امر الآخرة نیست. وصی او فی امر دین نیست، فی امر الدنیا و الدین. من یک انسان هستم، به خرما هم بسیار علاقمند هستم، خدا را هم اتفاقاً در کنار خرما می‌خواهم، می‌خواهم خرمای خوبی هم داشته باشم، به خدای خوبی هم اعتقاد داشته باشم، من قدرت را دوست دارم، ثروت را دوست دارم، پول را دوست دارم، شهرت را دوست دارم، زندگی خوب را دوست دارم، رفاه را دوست دارم، پیروزی را دوست دارم، تکنولوژی را دوست دارم، تمام این‌ها دنیاست دیگر. این غدیر طبق تعریف پیغمبر خدا برای تمام این ساحات زندگی من حرف دارد. اگر حرف نداشته باشد دیگر این همه پیگیری لازم ندارد. جان دادن برای غدیر لازم ندارد. غدیر اگر حادثۀ تاریخی بود شهداء الفضیلة نمی‌خواست. آدم برای یک حادثۀ تاریخی که جان نمی‌دهد. 

یکی از فرق‌های مهم تربیت بر مبنای غدیر با غیر غدیر این است که دیگر مکاتب جدا از اشکالات و انحرافات و تهافت‌هایی که دارند، ناقص هستند. یعنی یا فقط دنیا را گرفتند، یا فقط آخرت را گرفتند.

همان طور که گفتیم، غدیر یک مکتب تربیتی انسان‌ساز است، مکتبی که اگر از آن دور باشم یا دنیایم زمین می‌خورد یا آخرتم یا هر دو، و اتفاقاً غدیر به من می‌آموزد اگر دنیایت خراب بشود آخرتت قطعاً خراب می‌شود. این جمله‌ها به نظرم آقای دکتر مهران عزیز کدهای خیلی مهمی است. من و امثال من در مدرسه که بودیم شعار هفته داشتیم، هر هفته یک شعار می‌دادیم و تمام می‌شد. بعد دیگر آن را یادمان می‌رفت. در حالی که این صحبت‌ها شعار نیست، زندگی است. این کلام مولا که «لا معاد لمن لا معاش له» خیلی حرف دارد، خیلی کد است. «لا»ی نفی جنس است. لا معاد لمن لا معاش له. زندگی نداشته باشی آخرت نداری. یعنی اگر براساس غدیر زندگی‌ات را سروسامان نداده باشی آخرت را هم از دست خواهی داد. پس ما از غدیری صحبت می‌کنیم که هم به دنیای من کار دارد هم به اخرای من. 

سلام خدا بر زهرای مرضیه صلوات الله علیها، خانم در خطبۀ فدکیه وقتی حضرت علی (علیه السلام) را می‌خواهند معرفی کنند می‌فرمایند: «اَلطَّبِينِ بِأُمُورِ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينِ». این تعابیر، این طنین‌ها موضوع مهمی است. یعنی آقا من غدیر را برای مهاجرت به آمریکایم لازم دارم، برای دانشگاه شریفم لازم دارم، می‌خواهم انتخاب همسر کنم لازم دارم، می‌خواهم از شوهرم طلاق بگیرم لازم دارم. یعنی کجا تو پیدا می‌کنی که یک امر دنیوی باشد غدیر در آن نتواند کاری انجام بدهد. حالا بیاییم به تعبیر حضرتعالی وارد فضای عملیاتی قصه بشویم که چه باید بکنیم.

دکتر مهران: همین امر دنیا را هم یک مقدار باز بفرمایید. بالاخره ممکن است الآن من ذهنم درگیر این باشد که بالاخره من در معاشم خیلی گرفتار بودم. این دنیا که می‌فرمایید که لا معاد لمن لا معاش له، من الآن دنیایم را چه کار باید بکنم تا بچه‌ام تربیت دینی بشود؟

دکتر هزار: آره اصلاً ببینید بچۀ من دنیای من است دیگر. خانمم دنیایم است، شوهرم دنیایم است، دکانم دنیایم است، دانشگاهم دنیایم است. دنیایم یعنی تمام این محسوسات و ملموساتی که من با آن عجین هستم. من این رشتۀ دانشگاهی را دوست دارم. من این شغل را دوست دارم. من این ورزش را دوست دارم. این‌ها همه دنیاست دیگر. ما می‌خواهیم بگوییم که می‌خواهیم در این امور دنیوی حرکت کنیم، می‌خواهیم کیفش را بکنیم، لذتش را ببریم، سرمان را بالا بگیریم. محصولاتمان را خوب بچینیم. نشوم یک بابایی که به قول شما ۲۰ سال زحمت کشیده، جان کنده، پله پله زندگی را بالا آورده، حالا اگر بچه‌اش بشود ۲۰ سال، ۲۵ سال، این بچه به جای گل یک علف هرز است. چرا این پدر به تعبیر عامیانه، خاک بر سر شد؟ یعنی این دنیا خورد در سرش؟ این پدر ۲۰ سال زحمت کشیده است که حالا کیف کند. وقتی فرزندش کوچک بود، می‌گفت بزرگ بشود، قد و بالایش را ببینم. اما الآن قد و بالایش می‌بیند، احساس خجالت می‌کند. چه شده که این شده؟ 

مسیر زندگی

یک ادعای کلی این است که وقتی از مسیر غدیر نروی آش همین است و کاسه همین است. فلا تلومن الا نفسک، فقط خودت را ملامت کن. یادتان باشد وقتی می‌گوییم غدیر، این‌ نیست که من در خانه‌ام تابلوی من کنت مولاه بزنم. این نیست که من در جشن شرکت کنم. این‌ها علائم ارتباط با غدیر است. لباس فرم مدرسه علامت این است که من در این مدرسه هستم. ممکن است من لباس فرم تنم باشد، اما به هیچ وجه دانش آموز خوبی نباشم. کارنامه را براساس لباس فرم نمی‌دهند. براساس نحوۀ دانش آموزی می‌دهند. من از این‌جا می‌خواهم یک نکته‌ای را به آن فرمایش عزیزم، مثال ارزشمند شما بگویم آقای دکتر مهران نازنین. ببینید من می‌گویم چشم‌ها را بشوییم به قول سهراب، یک جور دیگر ببینیم. اگر زین پس شنیدیم که یک خانوادۀ مذهبی یهو بچه‌هایش غیر مذهبی شد، من می‌گویم قبل از این‌که بگوییم مثلاً وای چرا این‌جوری شد، اوّلین نکته را بگوییم که پس تا حالا اصلاً اشتباه می‌کردم که می‌گفتم این پدر و مادر مذهبی هستند. بله علامت‌های بخشی از مذهب را دارند، یک چادری سرش می‌کند، یک حجابی دارد، آقا جلسۀ مذهبی شرکت می‌کند، اما مذهبی نیست. اگر مذهبی بود در تربیت بچه‌اش موفق بود. 

شما ممکن است بگویید فلانی تمام روش‌ها را رفته، یک پدرِ پدر بوده، یک مامانِ مامان بوده، اما استثناءً مثل جناب نوح بچه‌اش شد خلاف مسیر. این‌ها استثناء است. آقای مهران نازنین، من به ندرت می‌بینم که یک خانواده‌ای مذهبی واقعی باشد، اما بچه‌هایش غیر مذهبی. من دیگر عادت کردم اگر واقعاً دیدم این‌جوری است، می‌گردم دنبال مرغ و تخم مرغ. اصلاً به بچه کار ندارم. می‌گویم قطعاً الا و بالله در مسیر زندگی تو مشکلی هست. من تا حالا فکر می‌کردم مذهبی بودی، چرا؟ چون در جلسه تو را دیدم، در منبر، در روضه، در حرم، در فضاهای دکوری مذهبی، این‌ها دکورهای مذهب است، ویترین مذهب است. اما در درون چه خبر است، بحث دیگر است. حالا من شک می‌کنم که تو اصلاً مذهبی واقعی نیستی. یادتان باشد گفتم استثناء هم داریم. اما شما باید دلیل بیاورید که این استثناء است. 

این را خیلی می‌گوییم که جامعه خراب است و ... . اما غدیر می‌گوید اگر مادری واقعاً مذهبی باشد، فرزندش هم مذهبی می‌شود. مذهبی بودن یعنی چی؟ یعنی مادری کردن بلد باشد، پدری کردن بلد باشد، تربیت فرزندش واقعا براساس مسیر غدیر باشد. جالب است در این جا به شما بگویم، یک مورد داشتم، پدر و مادر بسیار در امور ظاهری مذهبی و اهل خیر، کارهای بسیار خوب. اما مسیر تربیت فرزندشان اصلاً ربطی به غدیر نداشت. یعنی مثال، تربیت فرزندش را بر اساس فلان مدل روانشناسی انجام می‌داد، اما در امور دینی غدیر بود. من با روانشناسی مخالف نیستم، رشته‌ام هم بوده، کار هم کردم، بحث هم می‌کنم. اما دقت کنید، یکی از خلاف‌ها این است که هیچ کارایی برای امیرالمؤمنین در دنیا قائل نیستم. علی برای آخرت، برای قبرستان، برای اموات بلاوارث، برای برزخ، برای حوض کوثر، برای آن‌ها خوب قائل هستم، خیلی هم رویش سرمایه‌گذاری می‌کنم. اما علی برای ازدواج بچه‌ام، علی برای معیارهای ازدواج بچه‌ام، علی برای انتخاب همسر، یعنی اصلاً می‌گویم این امور گویی اموری نیست که دین در آن حرفی داشته باشد. این امور را روانشناس‌ها انجام می‌دهند. 

غدیر را وارد دنیایمان کنیم.

علی فقط برای قبرستان و اموات بلاوارث و آخرت نیست.

در این جلسه‌ای که الآن من خدمت شما و عزیزان هستم خب اصطلاحاً یک جلسۀ ترویجی است. جلسۀ آموزشی که نیست. جلسۀ آموزشی فضای خودش را دارد. من اینجا دارم به سبک ترویجی با مخاطبم صحبت می‌کنم. ادعاهایی را مطرح می‌کنیم، دیتیلز، روش، متد، اسالیب، جایش اینجا نیست. آن کارگاه می‌خواهد. ادعا این است، یعنی اگر شما می‌گویید غدیر مدرسه است، پس باید در تمام ساحت‌های مختلف زندگی من پلن داشته باشد، برنامه داشته باشد و ضمانت اجرایی داشته باشد، به شرط این‌که من خودم در آن ریل‌گذاری قرار بگیرم. یادتان باشد غدیر، فقط خطبۀ غدیر نیست. خطبۀ غدیر یک قطره‌ای از بحث‌های غدیر است. غدیر یعنی مجموعۀ دین، مجموعۀ کلام اهل بیت، مجموعۀ قرآن، مجموعۀ سیرۀ حجت الله.

یک مثال برایتان بزنم. ببینید، امیر المؤمنین سلام الله علیه خطاب به والدین می‌فرماید که «بَادِرُوا أَحْدَاثَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ اَلْمُرْجِئَةُ». مرجئة به عنوان یک تیپ انحرافی است. شاید در جامعه‌ی ما دیگر مرجئه نباشند، شما در کنارش ده تا مترادف دارید، فلان فرقه، فلان فرقه، فلان فرقه. به پدر و مادرها امیر کلام، امیر غدیر، منهج و اسلوب تربیت فرزند و پرهیز از ورود آن‌ها به دام انحرافات می‌دهد. ببینید این همه کلام هست. علی سلام الله علیه، امیر الکلام است، سلام خدا بر امیر المؤمنین. لغت که کم نمی‌آورد خاک بر دهان من. از بین این همه کلمات عربی چرا این کلمه را انتخاب می‌کند؟ بادروا. احداث یعنی بچه‌هایتان. بادروا احداثکم قبل ان تسبقکم الیه المرجئه. قبل از این‌که گروه‌های انحرافی بچه‌هایت را بقاپند، تو به بچه‌هایت مبادرت کن. می‌دانید، من می‌گویم یا امیرالمؤمنین، چرا نگفتید: راقبوا؟ مراقبت کن؟ چرا نفرمودی واظبوا؟ مواظبت کن. چرا می‌گویی مبادرت کن؟ من به این می‌گویم فرهنگ غدیر. اگر من غدیری‌ام، معتقد به غدیرم، مامانم، بابایم، بچه دارم، معلم دینی مدرسه‌ام، باید بیاموزم، اصلاً مبادرت یعنی چی؟ من چی کار بکنم می‌شود مبادرت. مبادرت یک ترم است دیگر. ترمونولوژی می‌خواهد. یک کلمه که اصلاً معنای مبادرت مواظبت نیست، مراقبت نیست. اگر من بخواهم مبادرت را در سه کلمه بگویم، مبادرت یعنی دانستن روش، وقت‌گذاری برای انجام آن کار، و سه اجرا و عملیاتی کردن آن.

یعنی بدانی پدری یعنی چی؟ وقت بگذاری برای انجام پدری، می‌دانی و وقت هم می‌گذاری. خودت مستقیم فیس تو فیس انجام هم بدهی. این می‌شود مبادرت. حالا شما را به خود غدیر قسم چند تا پدر شما پیدا می‌کنید که این‌جوری، نه پلیسی، بالای سر بچه‌هایش باشد؟ چند تا مادر پیدا می‌کنید این‌جوری، نه غیر این‌جوری، بالای سر بچه‌هایش باشد؟ مادر و پدر واقعی باشد، بعد بگوییم ببین این بچه از دین به در شد. نه، امیر المؤمنین ضمانت کرده اند. بله اگر شد، یا من یک جاهایی گاف دادم که این گپ ایجاد شده است، یا استثناء است.

متن بخش سوممتن بخش اول

فیلم کامل برنامه