در قسمت دوم از گفت و گو پیرامون «نقش غدیر در تربیت دینی»، گفته شد که غدیر، مجموعه ای است سخنان و سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام. اگر زندگی من بر محور دین است، باید تمام ابعاد زندگی بر این محور باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام، امیر دنیا و آخرت ما هستند، و نه فقط آخرت. نقصی که درباره سایر محورهای تربیت مطرح است این که یا فقط دنیا را در نظر گرفته اند، یا فقط آخرت را. 

به جز موارد استثنا، اگر دیدیم پدرها و مادران مذهبی، در تربیت دینی فرزندان خود موفق نبوده اند، باید ببینیم آیا این والدین واقعاً مذهبی بوده اند، واقعاً محور زندگیشان دین بوده است؟ یا فقط بخشی از ظواهر دینی را رعایت می‌کرده اند؟ 

در بخش آخر گفت و گو قصد داریم، چند نکته‌ی عملی برای زندگی با محور غدیر بیان کنیم. سوال این است که در این زمانه‌ی پرآشوب و پرشبهه چه باید کرد؟ وظیفه‌ی من به عنوان پدر و مادر چیست؟

وظیفه والدین در برابر فرزندان فقط «گفتن» نیست!

دکتر مهران: من آقای دکتر می‌خواهم از همین جا یک استفاده‌ای بکنم. از قضای روزگار در این سالیان اخیر بنده هم توفیق داشتم که با خانواده‌ها و والدین زیاد گفت‌وگو می‌کنم، و مباحث تربیتی را دنبال می‌کنیم؛ احساس می‌کنم دو تا واژه با همدیگر انگار گاهی در فضای فکری والدین به جای هم به کار می‌رود. من این دو تا واژه را تحت عنوان تبلیغ و تربیت می‌گویم. یعنی گمان می‌کنیم که اگر صرفاً برخی از مظاهر دینداری را داشته باشیم کافی است. الآن هم ما خب در جامعۀ خودمان هم می‌بینیم که مظاهر دینداری کم نیست، تبلیغات زیاد انجام می‌شود. اما آن چیزی که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد عمق بخشیدن به این فرایند است که من اسمش را تربیت می‌گذارم. می‌خواهم ببینم درست متوجه شدم و شما اگر امکانش هست محبت کنید این را باز کنید. یک فرقی گویا در تبلیغ و تربیت وجود دارد. من به عنوان والدین فقط کار تبلیغی قرار نیست بکنم. کار تربیتی اگر بخواهم بکنم که عمق داشته باشد، روح داشته باشد باید چه بکنم؟

تفاوت معنایی واژه «تبلیغ» در ادبیات دینی و ادبیات معاصر

دکتر هزار: بله، فرمایش شما کاملاً دقیق و متین هست، استفاده کردم، بهره بردم. کلمۀ «تبلیغ» را ما در دو تا ساحت به آن نگاه می‌کنیم. یکی کلمۀ تبلیغ و مبلّغان در جامعۀ امروز ماست. این کلمه در تعریف معاصر یعنی آنچه که نسبت به آن تهییج و اغراق و شکوهمندی و گاه پروپوگاند وجود دارد. یعنی این‌که به قول شما آن شور و هیاهو و احساس که البته برای ما ارزشمند است در حوزۀ غدیر، در حوزۀ دین. این حوزه شعائر هم قطعاً برای ما ارزشمند است. اما من همین جا اتفاقاً می‌خواهم یک گریزی بزنم به خطبۀ غدیر. ببینید این کلمه توسط پیغمبر خدا استفاده شده. یعنی آنجا اتفاقاً آقا نفرمود بچه‌هایتان را ای حاضران، غایبان را تربیت کنید، فرمود تبلیغ کنید، فلیبلّغ. اما «تبلیغ» در قاموس دین یک معنا دارد، در ادبیات معاصر ما معنای دیگری دارد، که شما فرمودید من هم عرض کردم. 

تبلیغ غدیری یک فرایند است، نه یک کار جزئی آنی.

ببینید، یعنی وقتی ما ترجمه کردیم بگو حاضران به غایبان بگویید، باباها به بچه‌ها بگویید، بگویید نقل نیست، نفرمود فلیقل، فلیقولوا الحاضر علی الغایب. فرمودند: فلیبلّغ. ببینید کلمۀ تبلیغ در ادبیات دینی ما که رسول خدا هم بلاغ بر اوست یعنی رساندن، نه یعنی گفتن. در انواع دوهای میدانی، یک دو داریم، دوی ۴ در ۱۰۰ متر. یادتان است چطوری است؟ به این صورت است که دونده اول می‌دود، یک چوبی، یک چیزی هم دستش است، باید در سریع‌ترین زمان به بعدی برساند. او برود باز به بعدی برساند. اگر یک نفر زمین بخورد، اگر خوابش ببرد، اگر گاف بدهد، اگر اصلاً نداند چوب چی هست و کوتاهی کند، بقیه به کوتاهی او کوتاه خواهند شد. ببینید اتفاقاً کلام رسول خدا دقیقاً همین بحثی است که الآن داریم به آن می‌پردازیم. یعنی چه؟ یعنی این‌که تبلیغی که آقا رسول خدا می‌فرماید تربیت است، نه گفتن. رساندن تربیت می‌خواهد. 

من نمی‌توانم بگویم به پیغمبر خدا آقا جان من یک خطاط بودم، هر روز می‌نشستم صبح که بچه‌ام می‌رفت مدرسه به خودت قسم یک من کنت مولاه خوشگل می‌نوشتم، بچه‌ام که ظهر می‌آمد هر روز من یک تابلوی خوشگل به خانه آویزان می‌کردم، من تمام عمرم را در تبلیغ غدیر گذراندم. راست می‌گویی، تو بر نشان دادن یک جملۀ غدیر جان گذاشتی، اما تربیت غدیری نکردی. آقا از من نخواسته اند که تابلو بنویسم. گفته اند: بابا باش براساس روش غدیر. با بچه‌ات تفریح کن براساس روش غدیر. همراز او باش در روش غدیر. رفیقش باش، و و و ... . یعنی می‌خواهم بگویم تربیت غدیری و تبلیغ غدیری یک فرایند است، نه یک کار جزئی آنی. 

ببینید الآن امروز که من و شما بحث غدیر داریم، دو روز از روز غدیر گذشته است. ممکن است بعضی‌ها تعجب کنند، بگوید آقا از غدیر که دیگر گذشت، حالا امروز را چه به غدیر مثلاً. چرا؟ ناراحت نشوم، چون غدیر برای خیلی‌ها مثل من حادثه است. یک روز قبلش، یک روز بعدش، یک روز خودش دیگر تمام شد. دیگر حادثۀ غدیر را که، اگر مثلاً مؤسسۀ بصائر نازنین روز هشت محرم یک جلسه بگیرد، یک کارشناس دعوت کند در موضوع تبلیغ غدیری، می‌گویند آقا این‌ها چه قدر انسان‌های تناسب نشناسی هستند. ما در مصیبت هستیم، تو غدیر گرفتی؟ با این‌که غدیر در روز عاشورا است، در فاطمیه است، در نیمۀ شعبان است، حتی من می‌خواهم بگویم روضۀ غدیری با روضۀ غیر غدیری فرق می‌کند. فاطمیۀ غدیری با فاطمیۀ غیر غدیری فرق می‌کند. غدیر تمام زندگی ما را پوشش می‌دهد. هم جغرافیا و گستره، هم مخاطب. 

غدیر در روز عاشورا است، در فاطمیه است، در نیمۀ شعبان است.

غدیر تمام زندگی ما را پوشش می‌دهد.

یعنی وقتی پیغمبر می‌فرماید: معاشر الناس، ای آدم‌ها، غدیر برای همه‌ی آدم‌هاست. هر آن کس که آدم است، هم وصیه فی امر الدنیا و الدین، پس در تمام ساحات زندگی آدم این کار ورود می‌کند و پیش می‌رود. یک عزیزی نوشتند که تفریح با روش غدیری یعنی چی؟ یعنی این‌که عزیز من تفریح بخشی از دنیای من است دیگر. من وقتی می‌خواهم تفریح بکنم غدیر برای تفریح من حرفی دارد یا حرف ندارد؟ غدیر حتی برای جزئی‌ترین موضوع من، که تازه من می‌گویم تفریح یک موضوع جزئی نیست، خیلی مهم است. تفریح یک روش تربیتی است. منِ بابا چگونه باید تفریح بروم؟ تفریح فردی ندارم. تفریح با بچه‌ام می‌روم، چگونه بروم؟ اوه، یعنی غدیر برای سیر تا پیاز زندگی من حرف دارد. غدیر را اوّل جلسه با آقای مهران عزیز گفتیم، یعنی دین. غدیر حرف دارد، امام حرف دارد، حجة الله حرف دارد.

چگونه در مقابل تندبادهای شبهات، خود و فرزندانمان را حفظ کنیم؟

دکتر مهران: خدا خیرتان بدهد سپاسگزارم، یک تفکیک بسیار ارزشمند انجام دادید که تبلیغی که در کلام پیامبر اکرم در غدیر به کار رفته، تبلیغ به معنای متداول و متعارف امروز نیست که بیشتر به فضای ظاهر و پروپوگوندای موضوع می‌پردازد. در حقیقت فرمودید تبلیغی که پیامبر می‌فرمایند همان تربیت هست به نوعی. و فرمودید که تبلیغ غدیر یک فرایند است که باید به جزئیات زندگی ما رنگ خودش را بدهد. 

من می‌خواهم باز یک سؤالی این جا طرح کنم، شاید در مورد بعضی از والدین باشد، یکی از سؤالاتی هم که این جا در کامنت‌ها پرسیدند به نوعی به این عرض بنده برمی‌گردد. ببینید ما در فرایند تربیت می‌دانیم که با مخاطبی مواجهیم که قلب دارد، عقل دارد، نقص دارد، هوی دارد. و به ما فرمودند که زمانی کار تربیتی را انجام بدهیم و اثرگذاری‌اش بر ما بیشتر است، که اقبال قلب وجود داشته باشد. و مخاطب در مقام پذیرش باشد نه در مقام انکار. خب ما امروز می‌بینیم که در فضای جامعۀ حاضر، موانعی وجود دارد که این‌ها مانع اقبال فرزندان ما به تربیت دینی و مفاهیم دینی است. ما چگونه می‌توانیم این موانع را پشت سر بگذاریم؟ 

مثال بزنم، الآن سؤالات زیادی، شبهات زیادی درفضای مجازی پراکنده است. مثلا چرا اسم امیر المؤمنین در قرآن نیست؟ چرا حضرت اسم فرزندان خودشان، اسم دشمنانشان را گذاشتند؟ در خود ماجرای غدیر کلی سؤال و شبهه وجود دارد، مثلاً این که موضوع درباره‌ی ماجرای یمنی‌ها بوده است، درگیری که امیر المؤمنین علیه السلام با آن‌ها داشتند. یک مجموعه‌ای از سؤالات و شبهات هست که من احساس می‌کنم فرزند من در این فضا اقبالش خیلی کم است و بیشتر ادبار می‌کند. من هم به عنوان والد، توان این‌که همۀ این ها را جواب بدهم ندارم. شما چه راهکاری برای من پیشنهاد دارید که من بتوانم از همۀ این موانع هم خودم به سلامت عبور کنم، هم فرزندم را عبور بدهم که بتوانم تربیتی که، تربیت دینی است محقق کنم؟

همچنین بخوانید: چگونه به پرسش‌های دینی شاگردان پاسخ دهیم؟

دکتر هزار: بله خیلی متشکر از نکته‌ای که فرمودید. ببینید این نگرانی، نگرانی همۀ ماست. یعنی کداممان هستیم که نگران این موضوع نباشیم؟ و وقتی تندباد می‌وزد، سونامی می‌آید، کی می‌تواند بگوید من نگران نیستم؟ مگر این که خانه‌ای نداشته باشید و دغدغه‌ای نداشته باشید که نگران آمدن سونامی نیستید. الآن هم سونامی‌هایی در جامعۀ ما وزیده، تندبادهایی وزیده است. 

اوّلا این که ما جا نمی‌خوریم، چون اتفاقاً خود غدیر به ما آموخت که مسیر عالم، مسیر ظلم و جور است. تا ظهور ولی الله ماجرا همین است. خیلی متوقع نباشید ۲۰ سال بعد بهتر از امروز باشد. مگر این که شاهد طلوع خورشید باشیم. و الّا سرما و زمهریر بودن جامعه همین است. اما غدیر به ما آموخت که در دل زمهریر هم می‌شود گرم بود، در دل سنگستان هم می‌شود نرم بود، به شرطی که ما بلد کار باشیم. ببینید در این حرفی نیست که از در و دیوار شیطان و شیطان‌ها، شیطنت‌های خودشان را به سمت جامعۀ ما بمباردمان می‌کنند و به تعبیر روایات هی قفل می‌زنند بر قلوب جوانان ما، بر قلوب شیعیان، دختران و پسران ما. این‌که خب ما می‌دانیم شیطان کار خودش را دارد می‌کند. اما از این طرف من اتفاقاً وقتی این را می‌شنوم، اتفاقاً باز بیشتر باید دغدغۀ ورود به مدرسۀ غدیر داشت باشم. چرا؟ چون باز برویم سراغ خود مدرسۀ غدیر.

کلام پیامبر اکرم برای ماست، در این جامعه که گرگ زیاد است، شبهه زیاد است و ...

فرمودند: انی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما، لن تضلوا بعدی ابدا

پیامبر عزیزم یک آب سرد روی تمام آتش‌ها ریخته‌اند، خیال همه را راحت کرده‌اند. فرموده‌اند آقا جان نگران نباش، بانو نگران نباش، انی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی. بعد یک قید زد. نه این‌که باز تابلو کن در خانه‌ات. بنشین خوشنویسی کن. فرمود ما ان تمسکتم بهما، مادامی که به آن چنگ بزنی، لن تضلوا بعدی ابدا. آقا خب خیلی اوضاع جامعه خراب است، لن تضلوا بعدی ابدا. آقا خیلی گرگ زیاد است. من که گفتم حرف آخر را دیگر. اگر چنگ بزنی لن تضلوا بعدی ابداً. حالا تمام بحث این است، چجوری باید تمسک کرد؟ همیشه شیطان از فرصت استفاده می‌کرده است و کار خودش را می‌کرده است. چه زمانی است که شیطان از این امور غافل بوده؟ مهم پر بودن در این سمت است. 

اصول سه‌گانه تربیت فرزندان از منظر دین

من سه تا مطلب این جا فی البداهه خدمت عزیزان عرض بکنم که در مدرسۀ غدیر این سه تا موضوع خیلی نقش اساسی دارند. دوباره سؤال آقای مهران عزیز را تکرار می‌کنم برای دوستانی که در بحث حاضرند، ما در جامعۀ سخت امروز که گریبان فرزندان ما را انواع بی‌مهری‌ها و شبهه‌پراکنی‌ها و مشکلات مختلف و دین‌گریزی‌ها گرفته چه کنیم؟ ادبارهای قلب بچه‌ها را چه کنیم؟ سه تا نکته براساس مطلب غدیر می‌شود اینجا دست کم گفت که این ۳ تا مطلب، ۳ تا پیشنهاد روی میز نیست، ۳ تا اصل اساسی است. یعنی دین نمی‌گوید حالا من این را می‌گویم، یک مدتی امتحان کن ببین چه می‌شود؟ بعد بیا گزارش بده. نه، آزمایشی نیست، الا و بالله همین است. دین پیشنهادات تربیتی نمی‌دهد. دین حرف آخر و اوّل را می‌زند. نمی‌گوید فعلاً ماها نظرمان این است که اینجوری تا ببینی باز کشفیات جدید چی می‌شود؟ حالا فعلاً کوچ کن تا ببینم بعد چی می‌شود. می‌دانید، دین حبل اصالت بی برو برگرد است.

اوّلین موردی که خیلی روی آن تأکید شده توسل و تضرع من به وجود مقدس حجة الله است. مدرسۀ غدیر به من می‌آموزد که در هر دوره‌ای امام معصوم هست. او هادی است، متوسل به وجود هادی بشوم. این گام اوّل.

دو، وظایف خودم را در حوزۀ پدری و مادری و ارتباط با فرزندم در بالاترین سطح به بهترین شکل غدیری انجام بدهم.

سه، برای فرزندم بسترها و شرایط صحیح و سالمی ایجاد کنم که او مسیر جوانی، نوجوانی خودش را انجام بدهد، اما در محیط سالم‌تر. با جلسۀ مذهبی آشنایش کنم. با گروه خوبی آشنایش کنم. با مجامع علمی دینی خوبی آشنایش کنم، جایی که آن جا کیف کند. ببین یک بار من مامان دست دخترم را می‌گیرم، می‌برم در جلسۀ مذهبی، اما طفلی خانم‌هایی که آنجا هستند در یک دهه‌ای از عمر عزیزشان هستند که تمام دغدغه‌ها این است که کدام پزشک دندان مصنوعی بهتری درست می‌کند و راستۀ سمعک‌فروش‌ها کجاست! آخر این طفلی آنجا برود چه کیفی می‌کند؟ چه فانی برایش دارد؟ می‌دانید؟ این را مثال گفتم. برای دندان مصنوعی اشکال مختلفی دارد و سمعک هم فنون مختلفی دارد. در یک جایی که این بچه برایش لذیذ باشد و برود، و محیط هم محیط سالمی باشد.

مهدی، وارث غدیر

دکتر مهران: سپاسگزارم آقای دکتر. خدا ان شاء الله به شما عزت بدهد. من دلم می‌خواهد در دقیقۀ پایانی شما تذکری بفرمایید به وجود نازنین و مقدس امام عصر علیه السلام که اگر امروز ما در غدیر نبودیم که با حضرت بیعت کنیم چگونه این قلب‌ها را با وجود ولی وقت و زمان امام عصر علیه السلام پیوند بزنیم؟ دقیقۀ پایانی را به شما می‌سپارم و اگر صلاح می‌دانید در این زمینه تذکری بفرمایید مجلس ما نورانی‌تر خواهد شد، سپاسگزارم.

دکتر هزار: ممنون از شما. بله غدیر واقعاً به من و شما آموخت که مفهوم اُبوَّت و مفهوم پدری به شکل اصلی در وجود مقدس امام سلام الله علیه محقق می‌شود. اگر ما دیگران را پدر می‌دانیم، پدرهای اعتباری هستند. اب و پدر وجود مقدس حجت خداست، و من و شما، و ما و امثال ما که شیعیان آن هستیم در هر سطح و شمایل و سطح ایمانی که باشیم ولو ناخلفانی به سان بنده، همه فرزندان او هستیم. بخواهیم یا نخواهیم فرزندان او هستیم، صلوات الله علیه. و یک پدر، پدر بودنش فقط با ابوت و تربیت فرزندان است که معنا می‌شود. بنابراین هر چه ارتباطمان را، اتصالمان را با وجود مقدس امام عصر ارواحنا فدا بیشتر بکنیم و این اتصال و ارتباط هم، اتصال و ارتباط خوب و با کیفیت باشد، نه یعنی یک زیارت آل یاسین فقط بخوانم بی آن‌که کیفش را بکنم. 

یعنی گاهی اوقات شاید شما زیارت آل یاسین لازم نیست بخوانید، در اتاق تنها بنشین با حجت خدا حرف بزن، درد و دل با او بکن، شکوه‌هایت را به او بکن، از او طلب درمان بیماری‌ها و گره‌های زندگی‌ات بکن. یک دختر جوانی هستی برای تو خواستگار آمده، پسری هستی که خواستگاری می‌روی. بنشین این‌ها را یکی یکی به امام زمانت بگو. از او تمنای رفع دغدغه‌هایت را بکن. از او تمنای گره گشایی مشکلاتت را بکن. یعنی امام زمان سلام الله علیه امام غایب حاضر ماست، نه امام غایب غیر حاضر ما. یعنی حضور دارد بر تمام ساحات زندگی ما. هر کدام ما، مادر باشیم، پدر باشیم، فرزند باشیم، عروس، داماد، در ساحات مختلف زندگی هر چه این ربط و این پیوند را با وجود مقدس حجت الله داشته باشیم ثباتمان، استقامتمان، صلابتمان، موفق شدن در طی مسیر زندگی‌مان بیشتر خواهد شد. 

و نکتۀ آخر این که تا می‌توانیم هم برای وجود مقدس حجت خدا کار کنیم. هر کسی هر چه از دستش بر می‌آید، مهم‌ترین کار را هم برای بچه‌های خودمان بکنیم. ببینید دوستان وقتی می‌گوییم ایتام آل محمد، از خانه‌مان بیرون نرویم. اوّلین یتیم آل محمد بچه‌ام است، خانمم است، شوهرم است، عروسم است، دامادم است، داداشم است، خواهرم است. یعنی از همین ایتام الاقرب ثم الابعد شروع بکنم و وجود مقدس امام عصر را تبلیغ بکنم، نام عزیزش را بیاورم. با هم بنشینیم دعای فرج برای وجود مقدس بخوانیم، خواهیم دید که وسط این هیچستان، وسط این گرگستان، وسط این شهر یخبندان چه قدر گرم‌تر خواهیم شد، چه قدر در حرکت‌ها موفق‌تر و پیروزتر خواهیم شد.

من با اجازۀ شما در پایان این عرایض در معیت شما و تمام عزیزانی که هستند در این غروب چهارشنبه دعای فرج امام عصر علیه السلام را می‌خوانم و می‌خوانیم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد. اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

متن بخش اول متن بخش دوم

فیلم کامل برنامه