امام حسین (علیه السلام)، سومین پیشوای شیعیان، نامی است که با ظلمستیزی، آزادگی و ایثار گره خورده است. شخصیت ایشان، نه تنها توسط مسلمانان و شیعیان، بلکه توسط اندیشمندان سایر ملل و مذاهب مورد بررسی و تحسین قرار گرفته است. زندگی پربار ایشان، از تولد در دامان پاک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) تا شهادت مظلومانه در صحرای کربلا، سراسر درس ایمان، مقاومت و حقطلبی است. ایشان نه تنها وارث علم و فضائل پیامبر بودند، بلکه در هر گام از زندگی خویش، چه در دوران خلفا و چه در مواجهه با انحرافات حکومت اموی، با بصیرت و شجاعت از حقیقت دفاع کردند. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف زندگی امام حسین (علیه السلام) و چالشهایی که ایشان در راه احیای دین جدشان با آنها روبرو بودند، میپردازد.
تبار و جایگاه الهی امام حسین (ع)
امام حسین (علیه السلام) فرزند علی بن ابی طالب (علیه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. نسب ایشان ممتازترین در میان انسانها شمرده میشود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) محبت و علاقه فراوانی به ایشان داشتند. راویان میگویند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیشتر اوقات حضرت حسین (علیه السلام) را با خود همراه میداشتند و او را بسیار مورد توجه و عنایت خویش قرار میدادند. نام ایشان و برادر بزرگوارشان، امام حسن علیهالسلام توسط پیامبر و وحی الهی صورت گرفت. این دو نام، نام فرزندان جناب هارون (جانشین حضرت موسی علیهالسلام) است، همان «شَبَّر» و «شَبیر» که در زبان عربی، «حسن» و «حسین» ترجمه میشوند. این نامها در میان اعراب جاهلی وجود نداشته است.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که خداوند بر پیامبر وحی کرد: «... ای محمد! ولادت فرزندی که برکات و درودها و رحمت و رضوان من بر اوست مبارک باد و لعنت و خشم و عذاب خواری و کیفر من بر آن کس باد که حسین علیهالسلام را بکشد و به او کینه ورزد وبه دشمنی و رویارویی با او پردازد.»
برخی مورخان نوشتهاند که او در خلق و خو و روش و سخن شبیهترین فرد به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. امام حسین (علیه السلام) از نظر بینش و آگاهی بسیار پربار بودند. ایشان دانش و علوم را مستقیماً از زبان وحی به ارث برده بودند. پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) با عباراتی عمیق، پیوند خود با حسین را بیان فرمودند: «حسین از من است و من از حسینم.» این عبارت نشاندهنده ارتباط عمیق روحی و ادامه رسالت پیامبر از طریق امام حسین است.
دوران زندگی امام حسین و چالشهای سیاسی در زمان خلفا
امام حسین علیهالسلام در دورانی پرتلاطم زندگی کردند. پس از شهادت رسول خدا، جامعه اسلامی با اختلافات سیاسی و انحرافات مواجه شد. ایشان 25 سال از عمر خویش، یعنی از 7 سالگی تا 32 سالگی، را در دوران خلفا گذراند. خلفا به واسطه جایگاه ویژهای که به عنوان نوه پیامبر داشتند، به ایشان و امام حسن علیهالسلام، ابراز علاقه میکردند، به عنوان مثال خلیفه دوم بارها اظهار داشت: «شما همچون پسران خودم هستید و بر سر ما جای دارید.»؛ اما در واقع ایشان در انزوای سیاسی بودند.
اعتراض ایشان نسبت به خلفا حتی در سن کودکی و نوجوانی در تاریخ ثبت شده است. به عنوان مثال در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه، و تاریخ دمشق آمده است: روزی در زمان خلافت عمر بن خطاب، امام حسین علیهالسلام وارد مسجد شدند و عمر را بر فراز منبر دیدند. با دیدن این صحنه بالای منبر رفته و گفتند: «از منبر پدرم پایین بیاو بالای منبر پدرت برو!» عمر که قافیه را باخته بود، گفت: «پدرم منبر نداشت!» آن گاه او را در کنار خود نشاند، و پس از آن که از منبر پایین آمد، از ایشان پرسید: «این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟» ایشان پاسخ دادند: «هیچ کس!»
در برخی منابع تاریخی، شرکت امام حسن و امام حسین علیهمالسلام در جنگهای مسلمانان با کشورهای دیگر ثبت شده است. هرچند که حضور امام حسین علیهالسلام در جبهه برای دفاع از اسلام، قابل توجیه است و نمیتوان آن را صد در صد نفی کرد، ولی قرائنی وجود دارد که در حضور ایشان در این نبردها، تشکیک ایجاد میکند. به عنوان مثال با توجه به موقعیت سیاسی-اجتماعی ایشان، جزئیات شرکت امام در این جنگها ثبت نشده است. همچنین پذیرفتن فرماندهی افرادی مانند عبدالله بن ابی سرح که در زمان پیامبر به خدا و پیامبر خدا دروغ میبست و یزید از سوی امام حسین بسیار بعید است. از طرفی در احادیث اهل بیت علیهمالسلام هیچ اشارهای به شرکت ایشان در جنگها نشده است.
ایشان در زمان خلافت پدرشان، امام علی (ع)، در کنار ایشان بودند و در صحنههای نظامی شرکت کردند. پس از شهادت امام علی (ع)، در کنار برادرشان امام حسن (ع) از ارزشهای اسلامی دفاع کردند. پس از شهادت امام علی (علیه السلام)، برادر ایشان امام حسن (علیه السلام) رهبری را بر عهده گرفتند. امام حسین (علیه السلام) در کنار ایشان بودند.
دوران حکومت معاویه
حکومت معاویه، انحرافی قابل توجه از اصول حکمرانی اسلامی بود. نگاهی به زندگی و سیاستهای او، نیرنگبازی و فریبکاریاش در همه امور را نشان میدهد. او قصد داشت جایگاه اهل بیت و یاران پیامبر را تضعیف کند، و برای محو کردن نفوذ آنها از تاریخ، از ابزارهای مختلفی از جمله بیتالمال و دستکاری در روایات و احادیث استفاده میکرد. هنگام صلح امام حسن (علیهالسلام) با معاویه، امام حسین (علیهالسلام) نیز در مدینه حضور داشتند و از این اقدام برادر خود حمایت کردند، و پس از شهادت ایشان نیز، امام حسین علیهالسلام پیماننامه با معاویه را نشکستند.
معاویه، با کمک عاملان خود، برای تحکیم قدرتش و تضعیف هرگونه مخالفت احتمالی تلاش میکرد. او با ثروت بیتالمال مردم را تطمیع میکرد یا مخالفان را از طریق مسمومیت یا سایر روشها حذف میکرد که مهمترین آنها مسمومیت امام حسن (علیه السلام) توسط همسرش به دستور معاویه بود. حادثه غمانگیز دیگر، قتل حجر بن عدی کندی و یارانش بود که از پیروان برجسته امام علی (علیه السلام) بودند و به دستور معاویه اعدام شدند.
واقعه کربلا و شهادت امام حسین
پس از مرگ معاویه، یزید که به فساد و بیکفایتی شهرت داشت، به قدرت رسید. او برای حذف مخالفین احتمالی خود، به والی مدینه دستور داد تا یا از امام حسین علیهالسلام بیعت بگیرد و یا او را به شهادت برساند. البته قصد وی آن بود که در صورت بیعت هم امام را به شهادت برساند. در پی این ماجرا امام حسین علیهالسلام ابتدا به مکه و سپس به سمت کوفه حرکت کردند. ماجرای واقعه کربلا و تاثیر آن بر تاریخ اسلام ، به صورت مفصل در مقاله دیگری توضیح داده شد.
امام حسین (علیه السلام) و یارانش توسط گروهی از سپاه ابن زیاد به فرماندهی حر بن یزید ریاحی متوقف شدند. از رفتن به کوفه یا بازگشت به مدینه منع شدند و سرانجام به سمت سرزمین کربلا هدایت شدند. حرّ بن یزید نامهای از ابن زیاد را تسلیم امام حسین (علیه السلام) کرد که مضمون آن سختگیری بر حسین (علیه السلام) بود و دستور داده بود که او را جز در سرزمینی بیآب و خالی فرود نیاورد.
مدت کوتاهی پس از آن، سپاه بزرگی به فرماندهی عمر بن سعد وارد شد که نامهای از ابن زیاد همراه داشت که در آن از امام حسین (علیه السلام) خواسته شده بود با یزید بیعت کند. نامه همچنین دستور میداد که از دسترسی امام حسین (علیه السلام) و یارانش به آب جلوگیری کنند.
با وجود مواجهه با سپاهی عظیم بدون هیچ امیدی به پیروزی دنیوی، امام حسین (علیه السلام) به یاران خود اختیار داد تا او را ترک کرده و جان خود را نجات دهند. اما یاران ایشان، مانند بریر بن خضیر و نافع بن هلال جملی، وفاداری و عزم بیدریغه خود را برای جنگ و شهادت در راه او نشان دادند و آن را افتخاری بزرگ و امید به شفاعت جدش در روز قیامت دانستند.
در روز دهم محرم، معروف به عاشورا، جنگ پس از اینکه به امام حسین (علیه السلام) فرصت شب برای عبادت داده نشد، آغاز شد. گروه کوچک یاران وفادار او با شجاعت جنگیدند و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. اعضای خانواده ایشان، از جمله برادرش اباالفضل العباس و فرزندانش نیز جنگیدند و به شهادت رسیدند. حتی طفل شیرخوار ایشان نیز به طرز فجیعی در آغوش ایشان کشته شد. این واقعه در تمام تاریخ اسلام، بدون مانند است تا جایی که امام حسن علیهالسلام به برادرشان فرمودند: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ» (روزی چون روز تو نیست ای اباعبدالله). امام حسین علیهالسلام در نهایت، تشنه و مظلوم، به شهادت رسیدند، اما شهادتشان پایههای ظلم اموی را لرزاند و تا ابد نیز ماندگار شد.
دیدگاه خود را بنویسید